وطن امروز نوشت:
تلاش کارگزاران بیبیسی فارسی
برای خنثی کردن افشاگریها
غضنفر کیست؟
وحید اطلس: در
گزارش قبل مطالبی درباره نفیسه کوهنورد، خبرنگار بیبیسی فارسی و برخی
روابط او در تهران، ترکیه و لندن مطرح شد اما از آنجا که مطالب منتشر شده
برای مدیران و مسؤولان انگلیسی شبکه بیبیسی گران تمام شد سعی کردند به
شکلهای مختلف خبرهای منتشر شده را به حاشیه بکشانند.
یکی از این مسائل، رابطه با شخصی به نام غضنفر (اسم مستعار) بود که نفیسه با هماهنگي او از ایران خارج شد. بعد از رسانهای شدن برخی «فسادهای اخلاقی در بدنه بیبیسی» نفیسه کوهنورد در فیسبوکش اعلام کرد مطالب منتشر شده علیه او دروغ و فضاسازی است.
اگر چه مخاطبان در صورت رجوع به فیسبوک نفیسه کوهنورد به صحت بخشی از مسائلی که منتشر شده پی خواهند برد اما با این حال کوهنورد تنها با پرداختن به بحث غضنفر سعی در به حاشیه کشاندن مساله داشت. او مدعی شد غضنفر اسم عروسکش است و در پی آن دیگر مجریان بیبیسی از جمله فرناز قاضیزاده، علی همدانی، نیما اکبرپور و... در تایید آن مطالبی را در فیسبوکهای شخصی خود منتشر کردند.
کار البته به اینجا ختم نشد و مدیر بخش فارسی بیبیسی (صادق صبا) در وب شخصیاش اعلام کرد: «بعضی از رسانههای رسمی، از جمله تلویزیون سراسری کشور و روزنامهها، مطالب افتراآمیزی علیه کارکنان بیبیسی فارسی منتشر کردهاند که کمسابقه است و در هر دادگاهی قابل پیگرد است».
اما سناریوي مدیریت بیبیسی به اینجا ختم نشد، صادق صبا برای منحرف کردن اذهان مخاطبان اعلام کرد: «در کنار این اقدامات در شبکههای اجتماعی پروفایلهای جعلی درست کردهاند که میتواند برای عدهای گولزننده باشد. نوشتههای مندرج در این صفحات جعلی به هیچ عنوان از سوی همکارانمان گفته نشده و استناد به چنین صفحاتی و خبرسازی بر اساس این نوشتههای جعلی در ادامه فعالیتهای قبلی نهادهای امنیتی و شبهامنیتی حکومت ایران برای فشار بیشتر بر همکاران ما در بیبیسی فارسی و خانوادهها و وابستگان آنان است».
پس از سخنان صادق صبا، پیتر هاروکس مدیرکل بیبیسی و روزنامه گاردین نیز وارد میدان شدند و گفتند علیه رسانههای افشاگر، افشاگری میکنند! به هر حال، گفتههای صادق صبا چند مطلب را به مخاطبان خاطرنشان میکند:
یکی از این مسائل، رابطه با شخصی به نام غضنفر (اسم مستعار) بود که نفیسه با هماهنگي او از ایران خارج شد. بعد از رسانهای شدن برخی «فسادهای اخلاقی در بدنه بیبیسی» نفیسه کوهنورد در فیسبوکش اعلام کرد مطالب منتشر شده علیه او دروغ و فضاسازی است.
اگر چه مخاطبان در صورت رجوع به فیسبوک نفیسه کوهنورد به صحت بخشی از مسائلی که منتشر شده پی خواهند برد اما با این حال کوهنورد تنها با پرداختن به بحث غضنفر سعی در به حاشیه کشاندن مساله داشت. او مدعی شد غضنفر اسم عروسکش است و در پی آن دیگر مجریان بیبیسی از جمله فرناز قاضیزاده، علی همدانی، نیما اکبرپور و... در تایید آن مطالبی را در فیسبوکهای شخصی خود منتشر کردند.
کار البته به اینجا ختم نشد و مدیر بخش فارسی بیبیسی (صادق صبا) در وب شخصیاش اعلام کرد: «بعضی از رسانههای رسمی، از جمله تلویزیون سراسری کشور و روزنامهها، مطالب افتراآمیزی علیه کارکنان بیبیسی فارسی منتشر کردهاند که کمسابقه است و در هر دادگاهی قابل پیگرد است».
اما سناریوي مدیریت بیبیسی به اینجا ختم نشد، صادق صبا برای منحرف کردن اذهان مخاطبان اعلام کرد: «در کنار این اقدامات در شبکههای اجتماعی پروفایلهای جعلی درست کردهاند که میتواند برای عدهای گولزننده باشد. نوشتههای مندرج در این صفحات جعلی به هیچ عنوان از سوی همکارانمان گفته نشده و استناد به چنین صفحاتی و خبرسازی بر اساس این نوشتههای جعلی در ادامه فعالیتهای قبلی نهادهای امنیتی و شبهامنیتی حکومت ایران برای فشار بیشتر بر همکاران ما در بیبیسی فارسی و خانوادهها و وابستگان آنان است».
پس از سخنان صادق صبا، پیتر هاروکس مدیرکل بیبیسی و روزنامه گاردین نیز وارد میدان شدند و گفتند علیه رسانههای افشاگر، افشاگری میکنند! به هر حال، گفتههای صادق صبا چند مطلب را به مخاطبان خاطرنشان میکند:
اول اینکه همه وبسایت و فیسبوکهایی که منصوب به مجریان و مسؤولان بیبیسی فارسی است جعلی بوده و هست!
موضوع حاشیهای چه بود؟
موضوع حاشیهای چه بود؟
حال اگر بپذیریم که وبسایت و
فیسبوکهای یادشده جعلی باشد این سوال به ذهن میرسد که تاریخ ساخت برخی
وبسایت و فیسبوکهایی که آقای صادق صبا به آن اشاره دارد بیش از 2 سال
است. چرا مدیران و مجریان این شبکه جهانی در این 2 سال چنین واکنشی را نشان
ندادهاند و حالا که کار بیخ پیدا کرده و برخی اطلاعات افشا شده مدعی
میشوند وبسایت و فیسبوکهای یادشده جعلی بوده و برای فشار بر کارمندان
بیبیسی است؟
دوم اینکه این امکان وجود دارد که
وبسایت و فیسبوکهای یادشده واقعی بوده و برای جذب مخاطب و فعالیتهای
دیگر توسط کارمندان بیبیسی درست شدهاند اما بعد از مدتی بعضی مجریان
زیادهروی کرده و مسائلی را که نباید منتشر میکردند، مطرح کردند که البته
برای بیبیسی گران تمام شده و به همین دلیل در اقدامی منفعلانه سعی کردند
این مطالب را محو کرده و از آن تبری بجویند؛ بگذریم اما درباره فضاسازی که
توسط نفیسه کوهنورد و دیگر مجریان و مدیران بیبیسی در فیسبوکها و سایت
این شبکه صورت گرفت باید گفت این ترفندها قدیمی شده است. یکی از
شیوههایی که بیبیسی سالیان سال در واکنش به افشای برخی اطلاعات به آن
متوسل میشود شیوه «حذف و تحریف» است که البته در این مورد بخصوص (فحشا در
بیبیسی) نیز به کار گرفته شده است.
کوهنورد سعی کرده مساله به این مهمی
را با مطرح کردن نام عروسکش به حاشیه بکشاند که البته در این امر موفق
نبود. نفیسه هیچگاه دلیل انتخاب نام غضنفر برای عروسکش را علنی مطرح نکرده
است.
اما غضنفر کیست؟
غضنفر اسم مستعار «محمد منظرپور» است.
او متولد 18 اسفند 1350 در تهران است. محل سکونت فعلی وی در واشنگتن دیسی
است. منظرپور قبل از پیوستن به رادیو بیبیسی در سال ۲۰۰۲، دبیر سرویس
اقتصادی یکی از روزنامهها در تهران بود.
او فوقلیسانس روانشناسی از
دانشگاه آزاد تهران است. وی در سال ۲۰۰۹ با شیمون پرز، رئیسجمهور اسرائیل
مصاحبهای اختصاصی انجام داده است. او از جیرهخواران سازمان اطلاعات و
امنیت انگلیس MI6 است و سالیان سال با آنها همکاری کرده است.
منظرپور مدت 3 سال به عنوان
خبرنگار شبکه بیبیسی در بیتالمقدس مشغول به فعالیت بوده است. در حدود 3
سال اقامت خود در سرزمینهای اشغالی در کنار تهیه صدها گزارش از رخدادهای
سیاسی اسرائیل و فلسطینیها، در سال ۲۰۰۹ نیز از سوی شیمون پرز،
رئیسجمهوری اسرائیل برای برنامه «به عبارت دیگر» جهت مصاحبهای مشروح
پذیرفته شد. او بعد از پایان یافتن دوران 3 سالهاش در اسرائیل راهی
واشنگتن (پایتخت آمریکا) شد و به ریاست دفتر فارسی بیبیسی در آمریکا
منصوب شد.
در آن سالها او مسؤول نظارت بر جذب و
گزینش نیروهایی بود که زمینه جاسوسی برای دولت انگلیس را در ایران داشتند.
مرتضی رهبری (نام مستعار و مرتبط با کوهنورد) یکی از کارآموزان محمد
منظرپور بود و به صورت ماهانه گزارشهای خود را از ایران برای وی ارسال
میکرد.
محمد منظرپور نیز هر از گاهی به ایران سفر کرده و در جریان مستقیم
کارها قرار میگرفت. در یکی از سفرهایی که منظرپور به ایران داشت متوجه
وخامت اوضاع نفیسه شد و بعد از مشورت با سفارت، مامور انتقال نفیسه از
ایران شد. به همین دلیل در اولین فرصت با «مارال داشلی» تماس گرفته و جریان
را با او در میان گذاشت. نفیسه همراه «غضنفر» تحت عنوان خبرنگار، به
استانبول رفته و اتاقی در هتل جواهر در محله «شیشلی» رزرو کردند تا بتوانند
در فرصتی مناسب خانه مناسبی برای اقامت دست و پا کنند. نفیسه برای جبران
لطفهایی که غضنفر (محمد منظرپور) به او داشت او را به عنوان معاون خود
معرفی کرد تا باز با کمک او بتواند کارهای خود را جلو ببرد. بعد از گذشت یک
هفته غضنفر خانهای 50 متری در یکی از کوچه پسکوچههای خیابان استقلال،
میدان تقسیم، دست و پا کرد. از آن به بعد جلسات و کارها به صورت جدی شروع
شد. او در حال حاضر در واشنگتن زندگی میکند و بحث جذب و گزینش ایرانیان
اثرگذار را برای کار در بیبیسی برعهده دارد.
شایعههایی نیز مبنی بر
جاسوسی برای سازمان اطلاعاتی موساد توسط محمد منظرپور وجود دارد که البته
هنوز مدارک دقیق و معتبری برای اثبات آن وجود ندارد. به خاطر قوت گرفتن این
شایعهها بود که منظرپور از بیتالمقدس به آمریکا منتقل شد تا آبها از
آسیاب بیفتد. اما مطلبی که از همگان پنهان نیست این است که محمد منظرپور
رابطه بسیار نزدیکی با خانواده پهلوی دارد و توانسته با مذاکرههایی که با
خانواده پهلوی انجام داده آنها را به بیبیسی دعوت کند.
او در حال حاضر
یکی از کسانی است که به همراه نوریزاده و مهاجرانی در پی تاسیس شبکهای
تازه در انگلیس است. یکی از وظایف او جذب افراد و مجریان اثرگذار برای کار
در این شبکهای است که در آینده نزدیک به راه خواهد افتاد. این کار در
راستای انتقال اپوزیسیون از لسآنجلس به لندن صورت میپذیرد و یکی از
فعالان در این عرصه محمد منظرپور است که نقش مهمی را در این جابهجایی
برعهده دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر